BLACK LINE

دلنوشته

BLACK LINE

دلنوشته

شعربازم من بازم تو از رضا صادقی

بازم من بازم توباز ازنو
روی یک خط ویکجاوباهم
تواونجا من اینجا
دو نزدیکواما دوریم ازهم
نه توحرف من نه من حرف تو
می خونی می خونم
نه توقصدمن
نه من قصدتو
میدونیومی دونم
نبودت یه درده بودنت یه درده
شدم واسهءقصه یه اسیرو برده
نه تومنومی فهمی نه یه روحو رحمی
بگو عاشقی برگرده
کی میگه عشق عذابه
کی میگه خوشی تو خوابه
چرا نمی خوای بفهمی حالوروزم خرابه
دیگه بسه بازی نمی خوای بسازی
دلم عاشقی بی تابه
بازم من بازم توبازازنو
روی یک خط ویکجاوباهم
تو اونجا من اینجادونزدیک امادوریم ازهم
نه تو حرف من نه من حرف تو
می خونیو می خونم
نه توقصدمن نه من قصدتو
میدونیو میدونم

شعر خندهای زورکی از رضا صادقی

خندهای زورکی
اشکای یواشکی
شب وروزی بی هدف لحظه های الکی
ساعتای پر سوال
دل خوشی هاتو خیال
حسرت پرنده ای دل که نداره پروبال
این دوروز زندگی
طی شده تو کهنگی
میدونم دیگه بریدی تو هوای خستگی
میدونم خسته شدی
مرغ پر بسته شدی
میدونم طاقت نداری واسه سوز تشنگی
دل خوشی ها یه لحظه
به خندش نمی ارزه
از همکس طلبکار یه دنیا زیر قرضه
نه خط خطی نه ساده
مسافر گموگیج
یه جاده سختودشوار به مقصدپر ازهیچ
هوای تازه می خوام نگاه بی بهونه
خود خود صداقت جواب عاشقونه
یه حرف راستی راستی
از ته دل می خواستی
اون که بسازه تورو باهمه کاستی
یک شب بارونی بسه برای از نو تر شدن
یک گل شمعدونی بسه
برای عاشق تر شدن

شعر بغض نکن بهار من بغض تو آبم میکنه از رضا صادقی

بغض نکن بهار من بغض تو آبم میکنه
گوله اشکای چشات خردوخرابم میکنه
بغض نکن که قلب من تو سینه پرپرمیزنه
آخه اون چشمای تو تموم دنیای منه
تو چشات که اشک میاد
یه جورای دیونه میشم
صد هزار آبادیم باشه یه ویرونه میشم
دست تو تو دستمه دیگه مهم نیست چی کمه
بغض نکن که بغض توآتیش به جونم میزنه
وقتی اشک تو چشماته دنیا سرم خراب میشه
دشت سرسبزنگات یهوبرام سراب میشه
بغض تو مثل یه خنجر تیکه پارم میکنه
بغض نکن غم چشات داره بیچارم میکنه
من می خوام که چشم تو
زلالوآفتابی باشه
من باشم تو باشیویک شب مهتابی باشه
هرچی گفتی تو باشه
حتی اگه به قیمت سوختنوشکستنوعمری بی تابی باشه
بغض نکن بهار من بغض تو آبم میکنه
گوله اشکای چشات خردوخرابم میکنه
بغض نکن که قلب من توسینه پرپر میزنه
آخه اون چشمای تو تموم دنیای منه
توچشات که اشک می یادیه جورای دیونه میشم
صدهزار آبادیم باشه یه ویرونه میشم
دست توتودستم دیگه مهم نیست چی کمه
بغض نکن که بغض تو آتیش به جونم میزنه

شعر خودم میخوام دلم راضی نمیشه از رضا صادقی

خودم میخوام دلم راضی نمیشه
خودم میخوام دلم میگه نمیشه
تو از من دور شدی واسه همیشه
خودم می خوام دلم راضی نمیشه
هرچی به دل میگم دل میگه بسه
میگه درهای عاشقی روبسه
میگه فکر نگنی هنوز نشسته
خودم می خوام ولی دل می گه بسه
دلم میگه که خواستنت فریبه
نگاهام دیگه با نگات غریبه
نمی خوادکه دوباره دربدرشه
آخه دلم هنوز پاک ونجیبه
خودم میخوام ولی دل روبرومه
میگه عاشقی تنها آبرومه
نبرآبروی عشقو دوباره
طاقت زخم تازه ای نداره
خودم می خوام آره می خوام دلم راضی نمیشه
خودم می خوام دلم راضی نمیشه
خودم می خوام دلم میگه نمیشه
تو از من دور شدی مثل همیشه
خودم میخوام دلم راضی نمیشه
هرچی به دل میگم دل میگه بسه
میگه درهای عاشقی رو بسته
میگه فکر نکنی هنوز نشسته
خودم می خوام ولی دلم میگه بسته  

خودموگول میزنم توی زرنگی از رضا صادقی

خودموگول میزنم توی زرنگی
نمی خواستم ببینم دل سنگی
می دیدم داشتی یواش یواش میرفتی
اماخواستم خوش باشی توی زرنگی
هی می گفتم دل خوش فردا می مونم
واسه خوندن توبودی تنهابهونم
هی مگفتم به خودم همش خیاله
همی این حرفایه شوخی میدونم
تو چشات برقی نبود مثل گذشته
تازه فهمیدم از این حرفا گذشته
من همونیم که بودم توداری عوض میشی
من همو نیم که بودم توداری عوض میشی