ساغر مستی من
همهءهستی من
مثل یه کبوتر عشق
نشستی ای دل من
همهءبود ونبود
بهترین شعرو سرود
تو عزیزی
واسهءکویر قلبم مثل رود
شب روزم
سازوسوزم
خط به خط غزل غزل
تورو خوندن با تو موندن
دل به دل بقل بقل
تو به شیبایی عشقی نه ذلالی نگام
همسفر با من دیونه
تا انتهای راه
ساغر مستی من
همهءهستی من
مثل یه کبوتر عشقی نشستی دل من
همهءبودونبود
بهترین شعروسرود
تو عزیزی
واسهءکویرقلب مثل رود
هر کی رو می بینی یه جوری شاکیه
دنیا رو بی خیال بابا کی به کیه
بی خودی غم نخور خودت وگیر نده
عمرتو دست لحظه های پیر نده
عمر دو روز نزار بسوزه
یک کاری نکن
دلت چشمشو به در بدوزه
گریه رو بس کن
حال وروزت عوض کن
اسب سیاه قصه تو تازه نفس کن
تا وقتی نبض قلب تو می خونه آواز
بدون میشه هر تمومی بشه آغاز
هر روز که از خواب پا میشی یه روز تازست
دنیا رو خوب دیدن
یه کار خیلی سادست
نگو دیگه نمیشه نگو زده به ریشه
واسهءساختن از نو فرصتی هست همیشه
نگو از ما گذشته نگوراهی نمونده
نگو برای راه تاریکم دیگه ماهی نمونده
هرکی رو میبینی یه جوری شاکیه
دنیارو بی خیال بابا کی به کیه
بی خودی غم نخور دلت رو گیر نده
عمرتو دست لحظه های پیر نده
عمردوروزه نزاربسوزه
یک کاری نکن دلت چشمشو به در بدوزه
گریه رو بس کن حال وروزت وعوض کن
اسب سیاه قصتو تازه نفس کن
نمی دونم که تورو نفرین کنم یا این دلم
نمی دونم که تو حل مشکلی یا مشکلم
با تو عاشقانه بودم پس چرا
حسرت یه روز عشق موند به دلم
با تو شاهنامه بودم نه یک غزل
با تو رودخونه بودم نه یک قنات
یهروزی من وتو بودیم حالا
من وتنهای ویک عمر خاطرات
تو رفتیوسهم ما سفر شد
دل آروم ما دربدرشد
ندونستم چرا مرغ عشقم توی عاشقی بی بال وپرشد
توی این غربت پر هول وهراس
دارم عین ماهی ها جون می کنم
خستم از تظاهر ایستادگی
جای دندون هزارها رو تنم
نه کسی میدونه که من چی میخوام
نه خودم دونستم عیب کار کجاست
تا به هرکی میگه عاشقی چیه
میگه بگذرعلشقی تو قصه هاست
تو رفتیوسهم ما سفر شد
دل آروم ما دربدرشد
ندونستم چرا مرغ عشقم
توی عاشقی بی بال وپر شد
گفتم نرو پر پر میشم
گفتی می خوام رها بشم
گفتم آخه عاشق شدم
گفتی می خوام تنها باشم
گفتم دلم گفتی بسوز
گفتی یه عمری باز هنوز
گفتی پس عمرم چی میشه
گفتی هدر شد شب روزآی دلم
گفتم آخه من داغون میشم
گفتی به من خوش میگزره
گفتم بیا چشمای تو
گفتی آخه کی میخره
گفتم منوجنس میبینی گفتی آره بی قیمتی
گفتم یه روز من کسی بودم
با من نکن بی حرمتی
گفتم صدا میمیره باز
گفتی به درد بسوز بساز
گفتم حالا که پیر شدم گفتی که از تو سیرشدم
گفتم تمنا می کنم
گفتی می خوام خوردت کنم
گفتم بیا بشکن تنو
گفتی فراموش کن منو
ازمن میپرسن که چرا مشکی می پوشی
بایدجوابی می دادم که ثابت کنه
مشکی برای من یه اعتقاد نه یه شعار
پیراهن مشکی من از غم نیست
حرفای نگفتهء من کم نیست
من واسه خودم یه قانونی دارم
توی قانون ما هرکسی که عاشق نباشه آدم نیست
پیرهن مشکی من رنگه شبای عشقمه
نه ستیزه نه گریزه نه سقوط وماتمه
پیرهن مشکی من صداقت ازنوع عشق
تنها رنگ پرچمه مقدس دولت عشق
تنها رنگی تو دنیا که تک تا نداره
شبامون بدون رنگ مشکی معنا نداره
مشکی رنگ عشقه اینوقبلًا گفته بودم
میدونم خوب می دونم که مشکی همتا نداره
پیرهن مشکی من از غم نیست
حرفهای نگفتهء من کم نیست
من واسه خودم یه قانونی دارم
توی قانون ما هرکسی که عاشق نباشه آدم نیست
مشکی رنگ عشقه مثل رنگ چشای مهربونت
مشکی رنگ عشقه مثل شبای قلب آسمونت