BLACK LINE

دلنوشته

BLACK LINE

دلنوشته

منو حالا نوازش کن

منو حالا نوازش کن ، که این فرصت نره از دست
شاید این آخرین باره ، که این احساس زیبا هست
منو حالا نوازش کن ، همین حالا که تب کردم
اگه لمسم کنی شاید ، به دنیای تو برگردم
هنوزم میشه عاشق بود ، تو باشی کار سختی نیست
...
بدون مرز با من باش ، اگر چه دیگه وقتی نیست
نبینم این دم آخر، تو چشمات غصه میشینه
همه اشکاتو میبوسم ، میدونم قسمتم اینه
تو از چشمای من خوندی ، که از این زندگی خستم
کنارت اونقدر آرومم ، که از مرگ هم نمیترسم

آهای اهالی شهر حرف و سخن زیاده
حال همه گرفته ست درده دلا زیاده

تا به کسی میرسی ناله و دلواپسی
وقتی میپرسی چرا داد میزنه بی کسی

بی کسی

دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو میشماره

دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو میشماره

هرچی صدا می زنی هیچ ک س جواب نداره
وقتی رفاقت می خوای هیچ ک س وفا نداره

بدون رفاقت سخته بی هم زبونی سخته
میون صد تا آدم تنها بمونی سخته

منتظر فرارم از دنیا گله دارم
برای گفتن از عشق یه عالمه حرف دارم

اگه گوشت با منه بگم چه حالی دارم
عاشق خاک خونم قریب این دیارم


دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو میشماره

تو می خندی ، حواست نیست ، من آروم می میرم
تو می رقصی و من، عاشق شدن رو یاد می گیرم

چه جذابی ... چه گیرایی

......چه بی منطق به چشمات می شه عادت کرد
توی دستای تو باید به سیگارم حسادت کرد

منو پوک می زنی آروم
خرابم می کنی از سر
رژ لب روی ته سیگار
تن من زیر خاکستر

تنم می لرزه و میری ... حواست نیست
هوامو کام می گیری ... حواست نیست
حواسم هست و می میرم ... حواست نیست
کنارت اوج می گیرم ... حواست نیست

تو می خندی، حواست نیست...