BLACK LINE

دلنوشته

BLACK LINE

دلنوشته

با تو هستم ای مسافر با صدای راد

با تو هستم ای مسافر
ای به جاده تن سپرده
ای که دل تنگی غربت
منو از یاد
تو
برده
هنوزم هوای خونه
عطر دیدار
تو
داره
گل به گل گوشه به گوشه
تورو یاد من میاره
با تو
من چه کرده بودم که چنین مرا شکستی
بی وداع و بی تفاوت سردو بی صدا شکستی

به گذشته بر میگردم به سراغ خاطراتم
تازه می شود دوباره از
تو
یاد خاطراتم

به
تو
می رسم همیشه در نهایت رسیدن
هر کجا باشی و باشم به
تو
بر میگردم از من

آن تویی همیشه ی من توی آیینه ی تقدیر
با همه شکستن از تو نیستم از دست تو دلگیر

دیازپام 10 با صدای محسن نامجو

ببین دیازپام ده خورانده‌اند!

گذر گذر گذر گذر گذر گذر گذر (4)

از سه راه آذری گذر
از حدود سروری گذر
از پیاز و جعفری گذر
از شراب خانگی گذر
از سه راه آذری گذر

ز کار و بار و یار و دل بر گذر (2)

دود سیگار را بگیر به عرش رو  
فرش زیر پای را فروش ز سر ز همسر گذر
ز مادر گذر زما زما زما در گذر

دود سیگار را ببین برو بمیر
زیر پای را ببین زجان گذر
زجان ز خانمان گذر

عر بزن کوبه‌ی سفالی‌ات
بر در بزن گشوده شد چو در ز در گذر

ز کار و بار و یار و حال و فال و دلبر گذر (2)

جسم خود سه راه آذری ببر
برون نیا شمال شهر را بکُش بکَش
به دشت آمپول و ساقیان و در گذر

ز سر ز همسر ز مادر گذر

تیغ و رگ ز جمجمه طپانچه بگذران
بر آزردگی خود کمانچه بگذران
زجان گذر زجان ز خانمان ز جان زجان ز خانمان گذر

گذر گذر گذر گذر گذر گذر گذر (2)

ببین چگونه جان مشوش است عدد بده  
ببین شهید شد برادرت عدد بده
ببین که نیستی عدد نود بده ز صد گذر

ببین ببین ببین ببین ببین ببین ببین (2)

دلت به انتظار چشمهاست عدد بده 
دلت به انتظار چشمهاست   
ببین جهان چگونه کرده است راست

نرو به زیر کار و بار دلبران گران
نرو نرو نرو به زیر کار و بار دلبران گران
خزان شدی و سست و زرد از کران تا کران
دلت چه شد دلت چه شد
به باد رفت تمام ایده ها و آرزو ز یاد رفت

چست و چابکی چنین که خشم در دهی
ز جان گذر زجان زخانمان گذر

گذر گذر گذر گذر گذر گذر گذر (2)

برو ونک به گوشه‌ای نشین و ساز زن   
برو چنان به زیر آواز زن

دد بشو بشو تهمتن و ز هفت خان گذر
دد بشو دد بشو دد بشو بشو تهمتن و ز هفت خان گذر

تیغ و رگ ز جمجمه طپانچه بگذران
بر آزردگی خود کمانچه بگذران

ببین ببین ببین ببین ببین ببین ببین (3)

ببین دیازپام ده خورانده‌اند خلق را
ببین چگونه کرده‌اند مد ریای دلق را
ببین چگونه بشکنند جای شیشه طلق را
ببین چگونه پول می دهیم نفت و آب و برق را
ببین احاطه کرده است عدد فکر خلق را

مچاله شو به جوی آب شو روان عدد بده
زباله شو به گوشه ای غمین هزارساله شو عدد بده

این قرار عاشقانه را عدد بده
شور و حال عارفانه را عدد بده

رو جهان بیکرانه را سند بزن
روی رود روی رود روی رود روی رود تشنگی‌ات سد بزن

عدد عدد عدد عدد عدد عدد عدد بده (4)

چه مانده است در برت فقط ندای ماندولین  
چه مانده است در کفت فقط سرنگ انسولین
انسولین و واسکازین و وازلین و واجبین و جالبین و زاهدین و صاحبین و مومنین

گذر گذر گذر گذر گذر گذر گذر (2)

آی مرد سامری خفن شدی  
در سه راه آذری کفن شدی  
ای نماد بی‌کسی ز پیچ و تاب این زمانه
چون چلانده‌اند و تو رسن شدی

گذر گذر گذر گذر گذر گذر گذر (4)   

خدا جون مچکریم از سیاوش قمیشی

خدا جون مچکریم که چشم دادی بهمون

واسه گریه کردنو دیدن این دنیای زشت

مرسی که پا به ما دادی واسه ی سگ دو زدن

واسه گشتن تو جهنم دنبال راه بهشت

آخ که شکرت ای خدا واسه جهان به این بدی

چی می شد اگه تو دست به ساختنش نمیزدی

خداجون ممنون از اینکه دو تا دست دادی به ما

تا اونارو  رو به هر مترسکی دراز کنیم

خداجون مرسی از این دلی که تو سینمونه

میتونیم دل یکی دیگرو بازیچه کنیم

 آخ که شکرت ای خدا واسه جهان به این بدی

چی می شد اگه تو دست به ساختنش نمیزدی

خداجون ممنون از اینکه دو تا دست دادی به ما

تا اونارو  رو به هر مترسکی دراز کنیم

خداجون مرسی از این دلی که تو سینمونه

میتونیم دل یکی دیگرو بازیچه کنیم

آخ که شکرت ای خدا واسه جهان به این بدی

چی می شد اگه تو دست به ساختنش نمیزدی

 

دانلود آهنگ هم نفس (تیتراژ فیلم سام و نرگس) از حامی

دلم گرفت ای هم نفس

پرم شکست تو این قفس

تو ای غبار تو این سکوت

چه بی صدا نفس نفس

از این نا مهربونی ها

دارم از غصه می میرم

رفیق روز تنهایی

یه روز دستاتو می گیرم

تو این شب گریه می تونی

پناه هق هقم باشی

تو ای همزاد هم خونه

چی میشه عاشقم باشی

دوباره من دوباره تو

دوباره عشق دوباره ما

دو هم نفس دو هم زبون

دو هم سفر دو هم صدا

تو ای پایان تنهایی

پناه آخر من باش

تو این شب مرگی پاییز

بهار باور من باش

بذار با مشرق چشمات

شبم روشن ترین باشه

می خوام آیینه خونه

با چشمات هم نشین باشه

دلم گرفت ای هم نفس

پرم شکست تو این قفس

تو ای غبار تو این سکوت

چه بی صدا نفس نفس

شعر هم قفس با صدای شاهین نجفی

حس عجیبی‌ دارم
حس غریبی که هروقت پا میزارم تو خیابون بین آدمام
صبرم تموم می‌شه وقتی‌ که میچشم طعم غصت
حس می‌کنم میفهمم تورو، سخته غربت
دور از ایرانی‌ داری تو سینه رنجی‌، میدونم
من که تو وطنم نمیدونم از چی‌ میسوزم
همه کسو همه نگاهارو منفی‌ میبینم
هر روز تو دلم یه غمی دردی میریزم
غمی که باعث تنهای صدام تو جّو
این همون حسّی که تو داری با تو قلبه سردت
یکمی خشک مثل خاری تو قلبه
ولی‌ یه آسمون داریم وقتی‌ دلامون تنگه


من هرچی‌ از این خاک تو مشتم گرفتمو فشردم
اما این خاک به جز غم چیزی نداد
آسمونم پر ابرای سیه
نوری نمیتابه
ظلمت شهرای ایران
صبر دیگه نمونده و نداره طاقت قلب
دیگه نمیزنه محال راحت
حذف بشه زجر
یه بار دلو رنگی‌ بگیره تا میاد شادی رو لب بشینه سردی میگیره حس بودن آزم
نبودن نفس یا درد تنفسو بگم
یا که درد قفس
اگه تو دور از ایرانی‌
هستم من وطن
اما دردمون غربت
هستیم همقفس


مرده این بار دلم
بی‌شک هرجا برم برم
غم با من
اشک با من
درد با من
این درد غربت
هم قفس


تو تو غربت وطنی و من تو غربت غربمو
دوریم از هم ولی‌ با تو یکیه قلبم
جای من نفس بکش اگرچه سخته
بپاش شعرامو رو خاک لخته لخته
که این خاکو منو تو به خاک نشوندیم
ما کشتیمشو رو سرش روزه خوندیم
تو خسته‌ای مثل خاکمونی مثل خودم
منم زور میزنم که مثلا زنده ام
منو طوری از خودش روند اون اجتماع
چرا چون حس می‌کردم اشتباه
چون دارو دیوارو آدماش بوی غم میداد
خاک مرده مثل قبر جسد می‌خواد
مثل یه ماهی‌ تو خلاف جریان آب
سخته وقتی‌ دریا خودش صیاد
برادر و خواهر و مادرو پدر نه دوست و رفیق و همسایه همسر
همه مثل ساین میچرخن دورت
ارواحی شدن که فقط راه می‌رن

آره
سخته غربتو بحث خاک نیس
چشم ما از روز تولد خیس
ما قامت شکستهٔ اون حرفیم
ما الفیم یا علف نفهمیدیم
هرجا لازم بشه ملت غیوریم
خر از پول که گذشت خسو خاشاکیم

مرده این بار دلم
بی‌شک هرجا برم برم
غم با من
اشک با من
درد با من
این درد غربت
هم قفس