BLACK LINE

دلنوشته

BLACK LINE

دلنوشته

حق با تو بود

حق با تو بود یه جا باید تموم شه ، تا کی روزات به پایه من حرومشه
خزونمون منتظر بهار نیست ، حق با توبود رسیدنی تو کار نیست
حق با تو بود گذشت دیگه جوونی ، ستاره و گریه و مهربونی
گذشت دیگه از من و تو بهونه ، دیوونه بازیایه عاشقونه
یکی بودو یکی نبود حق با تویه همه کسم من بدم عیب از تو نبود
یکی بودو یکی نبود باشه  برو بودو نبود
حق با تویه همه کسم من بدم عیب از تو نبود
حق با تویه روزا دیگه یه رنگ نیست
انگاری عاشق شدنم قشنگ نیست
تو راست میگی پایه ما رو زمینه
حق با تویه منطق دنیا اینه
حق با تویه ،حق با تو بود همیشه
تقدیر ما هیچ وقت عوض نمیشه
انگار دیگه با این چشای قرمز
باید بهت بگم گلم خدافظ خدافظ خدافظ
یکی بودو یکی نبود حق با تویه همه کسم من بدم عیب از تو نبود
یکی بودو یکی نبود باشه  برو بودو نبود
حق با تویه همه کسم من بدم عیب از تو نبود

زبون آسمون

چشمای آسمونیتو تویه آسمون دیدم
مهربونیتو تویه لبخند نازت فهمیدم
لحن شیرین سلام تو یه حس ساده بود
لحظه هام برای عاشق شدنم آماده بود
نفرت  از رسیدنه به مقصد و ندیدنت
حس از خاطره پاک نکردنه خندیدنت
همه و همش خلاصه شد برای یک سفر
تویه پرواز که می گفتش من و با خودت ببر
حس نزدیک شدن به دست بی رحم زمین
باور آخر پرواز و نگاه آخرین
مثه دل کندن از یه اسمون عشق عجیب
چه جوری میشه پیاده شد از این حس غریب
حس نزدیک شدن به دست بی رحم زمین
باور آخر پرواز و نگاه آخرین
مثه دل کندن از یه اسمون عشق عجیب
چه جوری میشه پیاده شد از این حس غریب
121 بهونه کردنا چه بی خبر
از حکایت یه عشق با تو دل تو یک سفر
این عدد رمز یه حس بود به زبون آسمون
کاش می شد تموم نشه این مقصد کوتاهمون

دروغ گفت

بهم گفت که دوسم داره ، بهم گفت منو می خواد
بهم گفت اکه پاش باشه  ته حادثه میاد
بهم گفت که نفسهاشم اگه باشم میمونه
بهم گفت شور بودن رو تویه نگام میخونه
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت
میگفتش من هواشم تموه قصه هاشم
میگفتشم ابروشم همیشه روبه روشم
می گفت از خاکی دوره میگفت سنگ صبوره
می گفت تنها نمیشم می گفت میمونه پیشم
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت
بهم میگفت که زندگیشمو با من عجینه
می گفت چشمای من واسش یه دنیاست سرزمینه
می گفت طاقت میاره بچه گیاهمو بدیهام
می گفت از من میرونه خونه دلهام خسته گیهام
بهم می گفت که مثل هیچکس نیست
می گفت تویه نگاهش خاروخس نیست
می گفت طاقت نمیاره نباشم
میگفت از فکر شم میمیره که فکر کنه از دنیاش جداشم
اینارو اون بهم گفت
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت

شیر خسته

 هرکی فهمیده بریدی می خواد از تنت ببره
واسه شیر خسته موشم  ،یلی می شه و می غره
تا بدونن شدی خسته همه می پرن به جونت
تیکه تیکتو می دزدن حتی قلب مهربونت
دیگه تسلیم میشی  وقتی توی گله ی شغالا
آشناها رو ببینی که غریبه ن دیگه حالا
حتی اونایی که روزی همه یاور بودن و کس
وقتی افتادی می بینی که می شن به شکل کرکس
وقتی قیمت شهامت کمتر از قیمت خونه
وقتی نقل نقد و سکه ست ، هر شغالی مهربونه
نون تو خون زدن یه عادت ، هر حماقتی رشادت
قربونت برم خدایا تو رو می خوان واسه حاجت
دیگه انگار وقته اونه که از خدا هم باخبر شد
زیر بارون رفتو با عشق بودو موندو خیس تر شد
باید از این من خود خواه مرده عاشقونه دل کند
وقته اونه که نذاریم که یه دلال بگه دل چند؟
دل بی قرار و پاک چند؟عاشقایه سینه چاک چند؟
مهربونی هم زبونی ، حتی دلهای هلاک چند؟
خنده از ته دل چند؟تن و جونو آب و گل چند؟
حتی روزهای جوونی ادمای ساده دل چند؟

دلیل بودن

دلیل بودنم اینه که بودن با تو شیرینه
چشام درگیره چشماته ، چشات مارو نمیبینه
ببین حال دلم خوش نیست یه چیزی بی تو کم دارم
نه میتونم بگم باشی نه از تو چشم بردارم
همیشه تا تو یک لحظه است که قدرشرو نمیدونم
نمی تونم بگم حتی دچاره وهم و هزیونم
که با تو زیر یک سقفم ، نمیفهمم چه جوری بت بفهمونم
که دوست دارم ای رویایه به رحمم
می خوای باور کنی یا نه می خوام باور کنی هستی
یه جورایی تو رویایه هم این که دل به من بستی
بزار این مهر دیوونه بمونه رویه پیشونیم
بزار باور کنه دنیا من و تو تویه زندونیم
دیگه خسته تر از اونم بگم تنهامو می تونم
نه عشقم من کم آوردم سر از پامو نمیدونم
می خوام فکر کنی بچم بهانه گیرمو لجباز
تو این پایانه بی رویا خیالت باشه یک آغاز
همیشه تا تو یک لحظه است که قدرشرو نمیدونم
نمی تونم بگم حتی دچاره وهم و هزیونم
که با تو زیر یک سقفم ، نمیفهمم چه جوری بت بفهمونم
که دوست دارم ای رویایه به رحمم