BLACK LINE

دلنوشته

BLACK LINE

دلنوشته

دروغ گفت

بهم گفت که دوسم داره ، بهم گفت منو می خواد
بهم گفت اکه پاش باشه  ته حادثه میاد
بهم گفت که نفسهاشم اگه باشم میمونه
بهم گفت شور بودن رو تویه نگام میخونه
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت
میگفتش من هواشم تموه قصه هاشم
میگفتشم ابروشم همیشه روبه روشم
می گفت از خاکی دوره میگفت سنگ صبوره
می گفت تنها نمیشم می گفت میمونه پیشم
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت
بهم میگفت که زندگیشمو با من عجینه
می گفت چشمای من واسش یه دنیاست سرزمینه
می گفت طاقت میاره بچه گیاهمو بدیهام
می گفت از من میرونه خونه دلهام خسته گیهام
بهم می گفت که مثل هیچکس نیست
می گفت تویه نگاهش خاروخس نیست
می گفت طاقت نمیاره نباشم
میگفت از فکر شم میمیره که فکر کنه از دنیاش جداشم
اینارو اون بهم گفت
دروغ گفت ، دروغ گفت ،دروغ گفت ، دروغ گفت

شیر خسته

 هرکی فهمیده بریدی می خواد از تنت ببره
واسه شیر خسته موشم  ،یلی می شه و می غره
تا بدونن شدی خسته همه می پرن به جونت
تیکه تیکتو می دزدن حتی قلب مهربونت
دیگه تسلیم میشی  وقتی توی گله ی شغالا
آشناها رو ببینی که غریبه ن دیگه حالا
حتی اونایی که روزی همه یاور بودن و کس
وقتی افتادی می بینی که می شن به شکل کرکس
وقتی قیمت شهامت کمتر از قیمت خونه
وقتی نقل نقد و سکه ست ، هر شغالی مهربونه
نون تو خون زدن یه عادت ، هر حماقتی رشادت
قربونت برم خدایا تو رو می خوان واسه حاجت
دیگه انگار وقته اونه که از خدا هم باخبر شد
زیر بارون رفتو با عشق بودو موندو خیس تر شد
باید از این من خود خواه مرده عاشقونه دل کند
وقته اونه که نذاریم که یه دلال بگه دل چند؟
دل بی قرار و پاک چند؟عاشقایه سینه چاک چند؟
مهربونی هم زبونی ، حتی دلهای هلاک چند؟
خنده از ته دل چند؟تن و جونو آب و گل چند؟
حتی روزهای جوونی ادمای ساده دل چند؟

دلیل بودن

دلیل بودنم اینه که بودن با تو شیرینه
چشام درگیره چشماته ، چشات مارو نمیبینه
ببین حال دلم خوش نیست یه چیزی بی تو کم دارم
نه میتونم بگم باشی نه از تو چشم بردارم
همیشه تا تو یک لحظه است که قدرشرو نمیدونم
نمی تونم بگم حتی دچاره وهم و هزیونم
که با تو زیر یک سقفم ، نمیفهمم چه جوری بت بفهمونم
که دوست دارم ای رویایه به رحمم
می خوای باور کنی یا نه می خوام باور کنی هستی
یه جورایی تو رویایه هم این که دل به من بستی
بزار این مهر دیوونه بمونه رویه پیشونیم
بزار باور کنه دنیا من و تو تویه زندونیم
دیگه خسته تر از اونم بگم تنهامو می تونم
نه عشقم من کم آوردم سر از پامو نمیدونم
می خوام فکر کنی بچم بهانه گیرمو لجباز
تو این پایانه بی رویا خیالت باشه یک آغاز
همیشه تا تو یک لحظه است که قدرشرو نمیدونم
نمی تونم بگم حتی دچاره وهم و هزیونم
که با تو زیر یک سقفم ، نمیفهمم چه جوری بت بفهمونم
که دوست دارم ای رویایه به رحمم

دیگه مشکی نمی پوشم

یه عمری ارزوم این بود که با قلب تو هم سو شم
نذار بی تو هوای عشق زمستون شه تو آغوشم
تو این حالم رو می فهمی همین که باشی آرومم
نرو از پیش من حتی اگه حس کردی خاموشم
نرنجی از دلم بانو ، یه وقتایی اگه سردم
اخه این بار غم گاهی زیادی میشه رو دوشم
یه روز گفتی میری اما،یقین داری که میمیری
به جون تو که بعد از تو برات مشکی نمی پوشم
ندارم ناله و آهی شراب غم نمی نوشم
نمیگیرم گل و گلدون غمت میشه فراموشم
نمیمونم منم اینجا تو دنیای که تو نیستی
چیکار کردی که تونستم با چشمایه تو جادو شم
بگو که باورت میشه چقد ساده دوست دارم
با اینکه خیلی از حرفات هنوزمونده تویه گوشم
به جون تو قسم خوردم بری از پیش من مردم
واسه رفتن از این دنیا دیگه مشکی نمیپوشم

خرابم نکن (رضا صادقی)

خرابم نکن ، عذابم نده ،چرا اینهمه سرد ،چی شده
یه حرفی بزن ، نگاه کن به من ،دارم خسته میشم جوابم بده
نذار کم بشم ، نخواه گم بشم یا حرفو حدیثای مردم بشم
با احساس موندن به من جون بده ، نجاتم از این حال ویرون بده ،نجاتم از این حال ویرون بده
نذار دق کنم، خسته شم، بشکنم ، ببین چشممو عاشقه ، این منم
نگو دیر و دوره نگو بی منی داری با سکوتت منو میشکنی
چیکار کردم اینجوری دلسنگ شدی، تو رویایه عشقم چه بی رنگ شدی
چی شد بی من از لحظه ها رد شدی، چی شد خوبه من اینقده بد شدی
نذار آرزوهام هدرشه همین، منم دل دارم میشکنه پس ببین
نذار پایه دوست داشتنا خم بشه ، نذار حسمون بیش از این کم بشه
از اون صبر ما مونده یک تار مو ، به جز حرف رفتن یه چیزی بگو
به چشمام نگاه کن پر از خواهشه ، همه خواهشم از تو آرامشه همه خواهشم از تو آرامشه
نذار دق کنم، خسته شم، بشکنم ، ببین چشممو عاشقه ، این منم
نگو دیر و دوره نگو بی منی داری با سکوتت منو میشکنی
چیکار کردم اینجوری دلسنگ شدی، تو رویایه عشقم چه بی رنگ شدی
چی شد بی من از لحظه ها رد شدی، چی شد خوبه من اینقده بد شدی