BLACK LINE

دلنوشته

BLACK LINE

دلنوشته

زورکی نخندعزیزم از رضا صادقی

زورکی نخندعزیزم میدونم اومدی بازی
نمیخوام این آخرین بازی زندیگم ببازی
خودت راهت کنه فکر کن که جبران گذشتست
از منم می گذره اما به دلت چاله نسازی
اومدی بشکنی بشکن
از من ساده چی مونده
قبل تو هرکی بوده تمام تاروپود سوزونده
توام ازیکی دیگه سوختی می خوای تلافی باشه
بیا این تو دل وباقی احساسی که مونده
دل ما اونقده پارست بودنش مرگ دوبارست
آسمون سینهءما خیلی وقت بی ستارست
همینی که باقی مونده واسه دل خوشی تو بشکن
تیکه تیکهام بردن آخرینشم توبکن
نمی خوام بگزر عمری خسته شی واسه فریبم
یعقتونمیگره هیچکس آخه من اینجا غریبم
بزن وبروعزیزم مثل هرکس که زدو برد
طفلی این دل که همیشه به گناه دیگرون مرد
نفرتتواز غریبه سر یک غریب خراب کن
خندهءکوتاهم رو بیا گریه کن عذاب کن
مهمم نیست که چه جرمی یا گناهی این سزاشه
باقی دلم یه مشت خاک همینم می خوام نباشه
عقدهای یک شکستو خالی کن روی سر من
دیگه متروک موندو سرد خواب پیر صاحل من
ازنگاهات خوب می فهمم که تو فکرت یه فریبه
بازی بسه پاشو بشکن من غریبو تو غریبه
دل ما اونقده پارست بودنش مرگ دوبارست
آسمون سینهءما خیلی وقته بی ستارست
همینی که باقی مونده واسه دل خوشی تو بشکن
تیکه تیکهام بردن آخرینشم تو بکن
نمی خوام بگذر عمری خسته شی
واسه فریبم یعقتو نمی گیره هیچکس
آخه من که با خودم غریبم
بزنو برو عزیزم مثل هر کس که زدوبرد
طفلی این دل که همیشه
به گناه دیگرون مرد
دل ما اونقده پارست بودنش مرگ دوبارست
آسمون سینهءما خیلی وقته بی ستارست
همینی که باقی مونده واسه دل خوشی
تو بشکن
تیکه تیکهام وبردن آخرینشم تو بکن

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد