من این روزا یه حال دیگه ای دارم همیشه هیچ وقت اینطور نبودم
همیشه نیمه ی خالی رو می دیدم به فکر نیمه های پر نبودم
همیشه فکر می کردم زمین پسته خدا رو سوی قبله میشه پیدا کرد
همین دیروز سمت این حوالی بود یکی در زد ٬ خدا رفت و در و واکرد
من این روزا یه حال دیگه ای دارم جهان من لباس تازه می پوشه
من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه خدا با ما نشسته چای می نوشه
من این روزا یه حال دیگه ای دارم جهان من لباس تازه می پوشه
من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه خدا با ما نشسته چای می نوشه
ملخ افتاده توی خرمن گندم منم مثل همه از کار بیکارم
به جای داس ٬ شونه توی دستامه فقط به فکر گندم زار موهاتم
اگه بارون به شیشه مشت می کوبه بیا اینجا بشین کنار این کرسی
خدا با دست من دستاتو می گیره تو از چشم خدا حالم رو می پرسی
نه اینکه بی خیال مزرعه باشم دیگه از باد پاییزی نمی ترسم
نگو این آسیاب از پایه ویرون شد خدا با ماست از چیزی نمی ترسم
من این روزا یه حال دیگه ای دارم جهان من لباس تازه می پوشه
من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه خدا با ما نشسته چای می نوشه
من و تو دیگه تنها نیستیم چونکه خدا با ما نشسته چای می نوشه
آهای اهالی شهر حرف و سخن زیاده
حال همه گرفته ست درده دلا زیاده
تا به کسی میرسی ناله و دلواپسی
وقتی میپرسی چرا داد میزنه بی کسی
بی کسی
دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو میشماره
دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو میشماره
هرچی صدا می زنی هیچ ک س جواب نداره
وقتی رفاقت می خوای هیچ ک س وفا نداره
بدون رفاقت سخته بی هم زبونی سخته
میون صد تا آدم تنها بمونی سخته
منتظر فرارم از دنیا گله دارم
برای گفتن از عشق یه عالمه حرف دارم
اگه گوشت با منه بگم چه حالی دارم
عاشق خاک خونم قریب این دیارم
دلم تنگه دیاره هنوز عاشق یاره
واسه دیدن خونه روزا رو میشماره
نگاهی عمیق به تقویم سر رسیدش
فهمید وقت تفریح سر رسیده
سر در گم تو کوچهها سرگردونه
کاش میشد خدا قدیما رو برگردونه
گذشتههایی که تو زمان حال مرده
جوونی که تو چشماش یه فرد سالخورده
و اون قربانی منم که حالا تقریبا باختم
از آدمای اطرافم اهریمن ساختم
از پدر مادر هیچ خیری وقتی من نبینم
انتظار داری دیگران رو اهریمن نبینم؟
عشق رو از کجا ببینم من با ? تا چشمم؟
از پدر مادری که میخوان جدا بشن؟
به ما که رسید دنیا دهن باز کرد
درد رو ریخت رو سرم و من رو برانداز کرد
من تو دلم از شما داشتم تصویر با هم
تیکّه پاره شدم از این تصمیم ناحق
وقتی دنیا اینو که مخصوصاً بسوزم
چی کار کنم؟ دلمو با نخ سوزن بدوزم؟
این دفعه منم که دارم شما رو نصیحت میکنم
من یه مردم که دارم دائماً وصیت میکنم
یه بار هم دنیا رو از نگاه من ببینین
یه بار هم شده پای صدای من بشینین
بیاین بخاطر من یه راه حل بچینین
بیاین دستامونو در کنار هم بگیریم
یه بار دنیا رو ا زنگه من ببینین
یه بار پای صدای من بشینین
بیاین بخاطر هم یه راه حل بچینیم
بیاین دستامونو در کنار هم بگیریم
میخوام بدونم شما چه کاری برام کردین؟
به جز اینکه فردای منو خراب کردین؟
نمیخوام برم پی مواد و خلاف سنگین
ولی بخدا یه خطّ صافه نوار مغزیم
نه ناله نه داد واو هوار نداره تاثیر
دعوای شبای تباهم تمام مستی
منو یادتون رفته خیلی حواس پرتین
امید منو شما نقش بر آب کردین
من دیوانه ور تشنه نوازشم
نمیخوام منو دعا کنین تو نماز شب
تو خواسته هامو همه? نیازها رو دیدی
بگو جواب این فرزند بی آزار رو میدی؟
بابا تو بت منی یعنی تو خود منی
حال میکنم وقتی میبینم دور همیم
بدون شما تنهامو دریغ از یه دوست
به خودم میگم که تو آتیش حقیقت بسوز
یه بر هم دنیا رو از نگاه من ببینین
یه بر هم شده پای صدای من بشینین
بیاین بخاطر من یه راه حل بچینین
بیاین دستامونو در کنار هم بگیریم
یه بار هم دنیا رو از نگاه من ببینین
یه بار هم شده پای صدای من بشینین
بیاین بخاطر من یه راه حل بچینین
بیاین دستامونو در کنار هم بگیریم
یه بار دنیا رو ا زنگه من ببینین
یه بار پای صدای من بشینین
بیاین بخاطر هم یه راه حل بچینیم
بیاین دستامونو در کنار هم بگه
خیلی وقته این سوال توی مغزمه از قدیم
چرا؟ چرا رفتین تو اون محضر لعنتی؟
یعنی سوال که نه کلی عقده تومه
که توی شبهای تنهاییم مثل جغد شومه
من یه جوون ضعیفم دلم بی طاقته هنوز
چرا اینجام وقتی نداشتین لیاقت منو؟
باشه، بالا سر منم یکی هست ببین
منو از خدا گرفتین میخواین به کی پس بدین؟
به این جماعت گرگ؟ این امانت توست
مادر این ثمر بیداری شبانته خوب
چقدر جلوی دیگران بخوام راز داری کنم؟
چقدر من توی دستای شما پاسکاری شدم؟
چقدر از ترس بعد از جدایی توهم بگیرم؟
چقدر دیگران منو به چشم ترحم ببینن؟
منو ببین یه بیمارم یه بیتاب یه قریب
بچه نیستم واسه گریه هم یه تی تاپ بخرین
مادر قصههات بودن واسه ما دوای درد
که آخرش میمردن همه? آدمای بد
با طلاق شما منم میشم آدم بده
بیا خوبی کن و بد بودن رو یادم نده