BLACK LINE

دلنوشته

BLACK LINE

دلنوشته

پنجرهء چشمای تو وقتی به چشمام وا میشه

پنجرهء چشمای تو
وقتی به چشمام وا میشه
نمی دونی تو وجودم که چه غوغای میشه
لحظه ای که تو با منی
آتیش به جونم میزنی
گور میگره جون وتنم
وقتی که میگی با منی
نه می تونم بگم برو
نه می تونم بگم بمون
آخه من اینجام رو زمین
تو ولی اوج آسمون
بیشتری از یه آرزوفراترازیه خواستنی
عشق تو تو خون من این عشق ناگسستنی
وقتی که چشمات خیس شدن
طهارت عشق ودیدم
زمزمه های قلبتو با گوش دل شنیدم
یه سایه پا به پای من
به خوب بد راضی شدی
با من دیونه ترین چه ساده
هم بازی شدی
نه می تونم بگم برو
نه میتونم بگم بمون
آخه من اینجام رو زمین
تو اوج اوج آسمون  

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد